قلم

وبلاگ امیرحسین حاجی حسینی

قلم

وبلاگ امیرحسین حاجی حسینی

قلم

طبقه بندی موضوعی

شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۷:۰۲ ب.ظ

۰

در باب شهادت خیر النساء

شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۷:۰۲ ب.ظ
السلام علیک یا فاطمه الزهراء

ما گوشه نشینان غم فاطمه هستیم
محتاج عطا و کرم فاطمه هستیم
یک عمر چو شمع گر بسوزیم کم است
دلسوخته عمر کم فاطمه هستیم

ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ، متن زیر خلاصه ای از باب دوم کتاب منتهی الآمال پیرامون تاریخ وفات آن مجلّله و وصیّتهاى آن حضرت می باشد .

 
بدان که در روز وفات آن حضرت اختلاف بسیار است و اظهر نزد احقر آن است که وفات آن حـضـرت در سـوم جـُمـادى الاخـره واقع شده چنانکه مختار جمعى از بزرگان علماء است و از بـراى مـن شـواهـدى است بر این مطلب که جاى ذکرش نیست .

بعد از پدر بزرگوار خود در دنیا چندان مکث نکرد و پیوسته نـالان و گـریـان بـود ، در آن مـدت قلیل آن قدر اذیّت و درد کشید که خداى داند و اگر کسى تـامـّل کند در آن کلمات که امیرالمؤمنین علیه السّلام بعد از دفن فاطمه علیهاالسّلام با قـبـر پیغمبر صلى اللّه علیه وآله وسلّم خطاب کرد مى داند که چه مقدار بوده صدمات آن مظلومه .


حـاصـل عـبـارت آنـکـه امـیـرالمـؤمـنـیـن عـلیـه السـّلام بـا رسـول خـدا صـلى اللّه عـلیـه وآله و سـلّم مـى گـوید: وبه زودى خبر خواهد داد ترا دختر تـو بـه مـعـاونت و یارى کردن امت تو یکدیگر را بر غصب حق من و ظلم کردن در حق او ، پس از او بـپـرس احـوال را چه بسیار غمها و دردهاى سوزنده که در سینه فاطمه علیهاالسّلام بر روى هـم نـشـسـتـه بـود کـه بـه کـسى اظهار نمى توانست کرد و به زودى همه را به شما عرض خواهد کرد و خدا از براى او حکم خواهد کرد و او بهترین حکم کنندگان است .

ابـن بـابـویـه بـه سـنـد مـعـتـبـر روایـت کرده است که (بَکّائُون) یعنى بسیار گریه کـنـنـدگـان پـنج نفر بودند :

آدم و یعقوب و یوسف و فاطمه بنت محمد صلى اللّه علیه وآله وسلّم و على بْن الحُسین صَلَواتُ اللّه عَلَیْهم اَجْمَعین .


شـیـخ طـوسـى بـه سـنـد مـعتبر از ابن عباس روایت کرده است که چون هنگام وفات حضرت رسـول صلى اللّه علیه وآله وسلّم شد آن قدر گریست که آب دیده اش بر محاسن مبارکش جـارى شـد گـفتند : یا رسول اللّه! سبب گریه شما چیست؟ فرمود: گریه مى کنم براى فـرزنـدان خـود و آنچه نسبت به ایشان خواهند کرد بَدانِ امّت من بعد از من، گویا مى بینم فـاطـمه دختر خود را بر اوستم کرده باشند بعد از من و او ندا کند که یا اَبَتاه ، واَحدى از امـت مـن او را اعـانـت نـکـنـد ؛ چـون فـاطـمـه عـلیـهاالسّلام این سخن را شنید گریست، حضرت رسول صلى اللّه علیه وآله وسلّم فرمود که گریه مکن اى دختر من ، فاطمه علیهاالسّلام گفت: گریه نمى کنم براى آنچه بعد از تو با من خواهند کرد و لیکن مى گریم از مفارقت تـو یـا رسـول اللّه صـلى اللّه علیه و آله و سلّم. حضرت فرمود که بشارت باد ترا  اى دخـتـر مـن کـه زود بـه مـن مـلحـق خـواهـى شـد و تـو اول کـسـى خـواهـى بـود کـه از اهل بیت من به من ملحق مى شود.


در (کـشـف الغـمـّه) و غـیـر آن روایـت کرده اند که چون وفات حضرت فاطمه علیهاالسّلام نـزدیـک شـد اَسـْمـآء بـنـت عـُمـَیـْس را فـرمـود کـه آبـى بـیـاور کـه من وضو بسازم ، پس وضـوسـاخـت و بـه روایـتـى غـسـل کـرد نـیـکـوتـریـن غـسـلهـا و بـوى خوش ‍ طلبید و خود را خـوشـبـو گـردانـیـد و جـامـه هـاى نـوطـلبـیـد و پـوشـیـد و فـرمـود کـه اى اسـمـاء! جـبـرئیـل در وقت وفات پدرم چهل درهم کافور آورد از بهشت، حضرت آن را سه قسمت کرد یـک حـصـّه بـراى خـود گـذاشـت و یـکـى از بـراى من و یکى از براى على علیه السّلام . آن کـافـور را بـیـاور کـه مرا به آن حنوط کنند چون کافور را آورد فرمود که نزدیک سر من بـگـذار پـس پـاى خـود را بـه قبله کرد و خوابید و جامه بر روى خود کشید و فرمود که اى اسماء! ساعتى صبر کن بعد از آن مرا بخوان اگر جواب نگویم على علیه السّلام را طلب کـن، بدان که من به پدر خود ملحق گردیده ام!


اسماء ساعتى انتظار کشید بعد از آن، آن حـضـرت را نـدا کـرد و صـدائى نـشـنـیـد، پـس گـفـت : اى دخـتـر مصطفى! اى دختر بهترین فـرزنـدان آدم! اى دخـتـر بهترین کسى که بر روى زمین راه رفته است! اى دختر آن کسى که در شب معراج به مرتبه (قابَ قَوْسَیْن اَوْ اَدْنى) رسیده است ! چون جواب نشنید جامه را از روى مـبـارکـش برداشت دید که مرغ روحش به ریاض جنّات پرواز کرده است پس بر روى آن حـضـرت افـتـاد آن حـضـرت را مـى بـوسـیـد و مـى گـفـت : چـون بـه خـدمـت حضرت رسـول صـلى اللّه عـلیـه وآله وسـلّم بـرسـى سـلام اسـماء بنت عُمَیْس را به آن حضرت بـرسـان؛ در ایـن حـال حـضـرت امـام حـسـن و امـام حـسین علیهماالسّلام از در درآمدند و گفتند : اى اسماء! مادر ما، در این وقت چرا به خواب رفته است؟ اسماء گفت: مادر شـمـا بـه خـواب نـرفـتـه ولیـکـن بـه رحـمـت رب الاربـاب واصـل گـردیده است؛ پس حضرت امام حسن علیه السّلام خود را بر روى آن حضرت افکند و روى انـورش را مـى بـوسـیـد و مـى گـفت : اى مادر! با من سخن بگو پیش از آنکه روحم از بـدن مـفـارقت کند و حضرت امام حسین علیه السّلام بر روى پایش افتاد ومى بوسید آن را ومـى گـفـت: اى مادر! منم فرزند توحسین، با من سخن بگو پیش از آنکه دلم شکافته شود و از دنـیـا مـفـارقـت کـنـم؛ پـس اسـمـاء گـفـت: اى دوجـگـر گـوشـه رسـول خـدا صـلى اللّه علیه و آله وسلّم! بروید و پدر بزرگوار خود را خبر کنید و خبر وفـات مـادر خـود را بـه او بـرسـانـیـد .


پـس ایـشـان بیرون رفتند چون نزدیک به مسجد رسـیـدنـد صـدا بـه گـریـه بـلنـد کـردنـد؛ پـس صـحـابـه بـه اسـتـقـبـال ایـشـان دویـدنـد گـفـتـنـد : سـبـب گـریـه شـمـا چـیـسـت، اى فـرزنـدان رسـول خـدا صـلى اللّه عـلیـه و آله و سلّم حق تعالى هرگز دیده شما را گریان نگرداند، مـگر جاى جدّ خود را خالى دیده اید گریان گردیده اید از شوق ملاقات او؟ گفتند: مادر ما از دنیا مفارقت کرده، چون حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام این خبر وحشت اثر را شنید بر روى در افـتـاد وغـش کـرد، پـس آب بـر آن حـضـرت ریـخـتـنـد تـا بـه حال آمد و مى فرمود : بعد از تو خود را به که تسلى بدهم .


مـردم جـمـع شـده بـودنـد و گـریـه مى کردند و انتظار بیرون آمدن جنازه مى کشیدند، پس ابـوذر بـیـرون آمـد و گـفـت: بـیـرون آوردن جنازه به تاءخیر افتاد؛ پس مردم متفرق شدند و بـرگـشـتـنـد، چـون پاسى از شب گذشت و دیده ها به خواب رفت جنازه را بیرون آوردند . حـضـرت امـیـرالمـؤمـنـیـن و حـسـن و حـسـیـن عـلیـهـمـاالسـّلام و عـمـّار و مـِقـداد و عـقـیـل و زُبـیـر و اَبـوذر و سـَلمان و بُرَیْده و گروهى از بنى هاشم و خواصّ آن حضرت بر حـضـرت فاطمه علیهاالسّلام نماز کردند و در همان شب او را دفن کردند . حضرت امیر علیه السـّلام بـر دور قـبـر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت که ندانند قبر آن حضرت کدام است و بـه روایـتـى دیـگـر، چـهـل قـبـر دیگر را آب پاشید که قبر آن مظلومه در میان آنها مشتبه بـاشـد، و به روایت دیگر قبر آن حضرت را با زمین هموار کرد که علامت قبر معلوم نباشد. ایـنـهـا بـراى آن بـود کـه عـیـن مـوضـع قـبـر آن حـضـرت را ندانند و بر قبر او نماز نکنند و خـیـال نـبش قبر آن حضرت را به خاطر نگذرانند و به این سبب در موضع قبر آن حضرت اخـتـلاف واقـع شـده اسـت.


بـعـضـى گـفـتـه انـد که در بقیع است نزدیک قبور ائمه بقیع عـلیـهـمـاالسّلام و بعضى گفته اند مابین قبر حضرت رسالت صلى اللّه علیه و آله و سلّم و مـنـبـر آن حـضـرت مـدفـون اسـت؛ زیـرا کـه حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـلیـه و آله و سلّم فرمودند: مابین قبر من و منبر من باغى است از باغهاى بـهـشـت و مـنـبـر مـن بر درى است از درهاى بهشت . و بعضى گفته اند که آن حـضـرت را در خـانـه خـود دفن کردند و این اَصَحّ اقوال است چنانکه روایت صحیحه بر آن دلالت مى کند.


ابـن شـهـر آشـوب و دیـگـران روایـت کـرده انـد کـه چـون آن حضرت را خواستند که در قبر گـذارنـد دو دسـت از مـیـان قـبـر پـیـدا شـد شـبـیـه بـه دسـتـهـاى رسـول خـدا صـلى اللّه عـلیـه و آله و سـلّم و آن حـضـرت را گـرفـت بـه قـبـر برد .


عـلامـه مـجـلسـى فـرمـوده: سـیـد بن طاوس (علیه الرحمة) روایت کرده است که هرکه آن حضرت را زیارت کند به این زیارت که بگوید :


اَلسَّلامُ عـَلَیـْکِ یا سـَیِّدَةَ نـِسـاءِ العـالَمـیـن اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا والِدَةَ الْحُجُجِ عَلَى النّاسِ اَجْمَعینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلوُمَةُ الْمَمْنوُعَةُ حَقُّها


پـس بـگـویـد :


اَللّهـُمَّ صـَلِّ عـَلى اَمـَتـِکَ وَابـْنـَةِ نـَبـِیِّکَ وَ زَوْجـَةِ وَصـِىِّ نـَبـِیِّکـَ صَلوةً تَزْلفُه ا فَوْقَ زُلْفى عِبادِکَ الْمُکْرَمینَ مِنْ اَهْلِ السَّمواتِ وَاَهْلِ الارَضَینَ.


پـس طـلب آمـرزش کـنـد از خـدا ، حـقّ تـعـالى گـنـاهـان او را بـیـامـرزد و او را داخل بهشت کند . و این زیارت مختصر معتبرى است و همه وقت مى توان کردن.


منتهی الآمال ، مرحوم شیخ عباس قمی

التماس دعا


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی